قاصدک شعری از اخوان ثالث
قاصدک
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز دیار و دیاری یاری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
ا تو را منتظرند برو آنجا که
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
وطن خویش غریب دست بردار ازین در
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تودروغ ،
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای
آیا رفتی با باد ؟
با توام ،آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندد؟
خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
.در دلم می گریند
http://www.shekarestan.blogfa.com/post-6.aspx